توافق انجام شده بين
سازمان محيط زيست و وزارت راه و ترابري مانند عهد نامه ترکمنچاي بود ، وي مي گويد
سازمان حفاظت محيط زيست در اين توافقنامه هيچگونه ارزيابي زيست محيطي و طرح
ونقشه براي بازسازي جاده گلستان از مجريان در خواست نکرده است ... چند بار به
آنها گفتيم که مي خواهيد جاده تعريض کنيد گفتند نه اما اخيراً ديديم که فضاي
زيادي را صاف کرده اند. در
خصوص احداث کارگاه در داخل پارک مجريان معتقد بودند که اگر کارگاه را به داخل
پارک بياورند کار سريع تر پيش مي رود و زود تر از پارک خارج مي شوند لذا مجوز
احداث"بچيگ پلنت" را داديم. اما آنها در کنار آن يک کارگاه سنگ تراشي شن و ماسه
شويي ايجاد کردند
که در پي آن به داد گاه شکايت کرديم اما با فشار هايي که آوردند توانستند مجوز
کار کردن در روز را بگيرند . در مورد قطع درختان مي گويد در طول 15 کيلومتر فاز
اول اين پروژه هزار اصله درخت با ديواره بتني در تعارض شناخته شده است که هنوز
موافقتي براي قطع آن صورت نگرفته است. وي مي گويد احداث جاده جديد و ديوار حائل
اصل پارک ملي را زير سئوال مي برد .
وي درخصوص
احداث دو سد در پارک ملي گلستان به ايسنا مي گويد ما اول با اين مسئله مخالفت
کرديم ولي آمدند و گفتند که اعتبار داده اند و ما بايد مطالعه کنيم لذا با
مذاکرات انجام شده در سازمان مرکزي مقرر شد صرفاٌ
براي مطالعه و بدون هيچگونه عمليات فيزيکي در منطقه
حضور يابند از سوي ديگر سازمان حفاظت محيط زيست به هيچ عنوان موافق احداث سد در
اين منطقه نيست
*-
شکيبا معاون
محيط طبيعي اداره محيط زيست استان گلستان -در
گفتگو با کانون ديده بانان زمين 19 مهر 85 :
آمار کشته شدن
پستانداران پارک ملي گلستان بسيار بالا است در سال گذشته بيش از 130 گونه حيوان
قرباني اين جاده شدند بعلاوه حدود 60 جغد نيز در برخورد با ماشين ها قرباني شدند
. و بسيار غلط است تعريض جاده در اين دره با وجود سيل هاي متعددي که موجب زيان
به طبيعت و مردم شده است . بعلاوه اين جاده ارتباط ژنتيکي دو بخش جنگلي پارک را
کاملاً از بين خواهد برد . بايد آلترناتيو ها پي گيري شود . چهار بانده شدن اين
جاده فاجعه است. ايشان همچنين به اين نکته مهم اشاره کردند که نور کشفيات نامفهوم
در بارة ارزش هاي اين پارک ادامه دارد به عنوان مثال در دو سال گذشته چهار گونه
حشره جديد در اين پارک ملي کشف شده بسيار مهم است ولي در سازمان محيط زيست به اين
موضوع فکر نمي شود . ايشان گفتند که ادم هاي مسئول نبايد اجازه دهند اين فاجعه رخ
بدهد . ايشان به اين نکته نيز اشاره کردندکه کارشناس بايد کار را درست انجام دهد
و بايد با نظر کارشناسي به هر قيمتي شده است از پيروي از دستورات خلاف ممانعت کند
و آنچه را که درست است راحذف انجام دهد و با افتخار و سربلندي اثر کارش را ببيند
. و در انتها افزودند
من
در اين سيستم فقط يک ذره هستم ولي همان ذره را به طور کامل هستم !
برخي شاخص هاي طبيعي پارک ملي
گلستان
مساحت:
87402
هکتار
محيط : 198 کيلومتر
موقعيت طبيعي
: البرز شرقي – جنگل هاي باستاني شمال
موقعيت
نسبی :
استان گلستان
و حدود 34 درصد آن در استان خراسان شمالي
است و بخش ناچیزی از آن نیز در استان سمنان قرار دارد
موقيت جاده
فعلي :
جاده فعلي دقيقاً در طولاني ترين و گود ترين دره اين منطقه کوهستاني احداث
شده است( تصوير زير ) که از قريه تنگراه در غرب پارک ملي آغاز شده ودر قريه " دشت " مماس با حد
جنوبي پارک به سمت بجنورد امتداد مي يابد . رودخانه مادر سو در اين دره
جريان دارد که نهايتاً به گرگان رود مي ريزد . حدود يک چهارم پارک در بخش
جنوبي آن است که از تنگه تا قريه دشت حدود 20 هزار
هکتار را شامل مي شود و بقيه در قسمت شمالي است
. همين جاده و در همين موقعيت در حال تعريض است .
طيف ارتفاع:
حدود 2000 متر
( 2411 متر تا
400 متر از سطح دريا)
است که همين طيف ارتفاعي تنوع زيستگاه هاي مختلف و ميکرو اقليم هاي متعددي را
ايجاد کرده است .

نقشه ارتفاعي پارک ملي
گلستان و موقعیت تعریض جاده در عمیق ترین دره رود خانه
مادر سو
طيف بارندگي:
سالانه آن از حدود 700 ميليمتر تا
150 ميليمتر
طيف
اقليمي:
اين پارک داراي پنج تيپ اقليم
شامل خيلي مرطوب – مرطوب – ميترانه اي و نيمه خشک که از شگفتي هاي طبيعي در اين
پارک است
تعداد چشمه :
در اين پارک تاکنون بيش از 21 دهنه چشمه شناسايي شده است
گونه هاي جانوري :
تاکنون 69 گونه پستاندار وابسته به 6 راسته ، 21 خانواده و 50 جنس در پارک ملي
گلستان شناسايي شده است. پلنگ وخرس از گوستخواران بزرگ پارک ملي هستند – سمور
جنگلي از گوشتخواراني است که احتمالا فقط در پارک ملي گلستان زندگي مي کند که بر
ارزش ژنتيکي پارک افزوده است از ديگر جانوران با ارزش اين پارک – آهو – مرال –
گربه جنگلي -کل – بز – قوج-ميش اوريال – بز کوهي ( پازن ) - گراز و...مي
باشد. علاوه بر اين تا کنون 149 گونه پرنده متعلق به 15 راسته ، 42 خانواده و
89 جنس- در پارک ملي گلستان شناسايي شده است . از ميان آنها مي توان به بالابان
- عقاب طلايي – هما – قرقاول – جغد خالدار اشاره كرد.از راسته خفاش ها تاکنون 18
گونه در اين پارک شناسايي شده است.
پوشش گياهي :
با توجه به طيف بارندگي و
ارتفاعي و تنوع مورفولوژيکي آن پوشش گياهي آن از جنگل هاي نيمه مرتفع و مرتع
هيرکاني تا ايراني – توراني شکل گرفته است . بنا براين تنوع شگفت انگيزي از
درختان ، درختچه ها و زير گونه هاي ديگر در آن يافت مي شود که حدود آن را 1400
گونه گياهي مي دانند . از درختان جنگل هاي هيرکاني پارک مي توان از افرا –
مازو – آزاد – نمدار - لرگ ممرز – خرمندي – انجيلي ( درخت آهنين چوب ايران ) –
آزاد – نمدار – بارانک – ون ( زبان گنجشک ) – پلت – کرکف – توسکاي ييلاقي –
شيردار و... نام برد و همچنين جوامع سوزني برگ نظير ارس نام برد
پرسنل و تعداد پاسگاه :
در داخل پارک 12 پاسگاه محيط باني وجود دارد که 4 پاسگاه به دليل کمبود نيرو غير
فعالند . کل کادر پارک 53 نفر که از اين تعداد 32 نفر تنها مامور اجرايي هستند و
در هر شيفت حداکثر 20 نيرو از پارک حفاظت مي کند
تاريخچه مختصر از پارک ملي گلستان
و ذخیره گاه زیستکره
*-
مرداد 1336
به نام منطقه حفاظت شده "
آلمه وايشکي
" تحت حفاظت کانون شکار قرار
گرفت
*- بهمن
1340
بدون
تغيير وسعت به نام منطقه حفاظت شده "
آلمه " ناميده شد
*- فروردين
1343 بموجب مصوبه شماره 1 منطقه مذکور به
پارک حيات وحش تغيير عنوان داد
*- شهريور
1350 محدوده
اي در شرق پارک به نام " قرخود" با وسعت 34 هزار هکتار به نام منطقه حفاظت شده
به آن الحاق شد
*- ديماه
1353
با
تغيير عنوان پارک وحش به "
پارک ملي
" تبديل شد
*- در سال
1354
به عنوان
ذخيره گاه زیستکره
در زمره 50 ذخيره گاه بيوسفري جهان در ليست يونسکو ثبت شد
*-
سال
1355 هردومنطقه در هم ادغام و به صورت يک منطقه
واحد به وسعت 125 هزار و 895 هکتار به نام پارک ملي تحت حفاظت قرار گرفت
*- بعد از پيروزي انقلاب
اسلامي در بهمن ماه 1357 دو منطقه فوق مجدداً از يکديگر جدا شد و پارک فعلي با
مساحت 91 هزار و 895 هکتار به "
پارک ملي گلستان " تغيير نام داد
*- سال
1375
طرح جامع پارک
نهايي شد
*-
مرداد 1380
سيل
مهيب آسيب جدي به پارک وارد کرد و قربانيان زيادي گرفت 90 روز بعد از سيل
تعداد اجساد يافت شده از اين سيل 247 کشته اعلام شد و با توجه به اينکه بخش
زيادي از قربانيان را مسافران جاده ميان گذر پارک بودند از سوي بسياري از
کارشناسان و مسئولين مسئله جاده زير سئوال قرار گرفت
*-
شهريور1380رئيس
سابق پارک ملي گلستان ( رمضان علي قائمي ) در روزنامه همشهري اعلام کرد سي سال
پيش اعلام شد که جاده پارک ملي گلستان بايد تغيير کند و به همين منظور جاده سه
راهي کلاله به طرف چهار داغ – گيلداغ- اسلام آباد و آشخانه به عنوان بهترين
گزينه انتخاب و پيشنهاد شد و اعلام شد اين جاده نه سيل خيزي ، نه تونل سازي
دارد و اين مسير تنها براي حفظ پارک نيست بلکه بخاطر حفظ 150 روستا در اين
منطقه و محروميت زدايي است و اعلام شد که احداث مجدد در طول اين مسير شدت سيل
را براي مناطق پايين دست در گنبد و آق قلا به دنبال خواهد داشت و اگر سيل ديگري
در اين مسير اتفاق افتد ناشي از غضب الهي نيست بلکه بر اثر گرفتن مجوز هاي غير
اصولي است
*- مرداد
1381
سيل
مهيب-
قربانيان
سيل در گلستان از مرز 42 نفر گذشت
*- خرداد
1382
طغيان
رودخاه و سيلاب در شرق گلستان 2.5 ميليارد ريال خسارت به بار آورد
*-
خرداد 1382- نامه 243 نفر از اعضاء جامعه دانشگاهي و متخصصان محيط زيست به رئيس
جمهور وقت و درخواست جلوگيري از شروع مجدد و ترمييم جاده پارک ملي گلستان
*- مصوبه هيأت دولت
1382، مبني بر انتقال جاده پارک ملي گلستان به خارج از آن
( محور کلاله به
آشخانه ) و احداث جاده چهار بانده ترانطيتي در محور شمالي پارک .
*-
تيرماه
1383
سيل به 3 هزار هکتار اراضي کشاورزي گلستان خسارت وارد کرد
*- ديماه
1384
آمار سيل
هاي گلستان اعلام ميشود . بر اساس آمار هاي موجود از سال 1370 تا سال 1384 – 64
مورد سيل در استان گلستان رخ داده است و 370 نفر قرباني گرفته است
*- مهرماه
1385
نامه اي با امضاي رياست سازمان محيط زيست خانم جوادي به محمد رحمتي وزير
راه ترابري ارسال شد و رئيس سازمان با تخريب پوزه هاي سنگي مسير 22 کيلومتري
جاده موافقت کرده و اين اقدام را بلامانع اعلام مي کند .
22 مهر1385
با
دستور رئيس سازمان محيط زيست عمليات احداث ديواره تا تعيين تکليف نهايي متوقف
شد ( اين اقدام در پي انعکاس وسيع
مطبوعاتي – اعتراض کارشناسان سازمان حفاظت محيط زيست – اعتراض ها و گفتگو هاي
تشکل هاي غير دولتي زيست محيطي – اعتراض اساتيد و کارشناسان انجام گرفت )
کانون ديده بانان زمين
معتقد است
راه سازي هاي غلط در
کشور مي رود تا به يکي از عقب مانده ترين بخش هاي اجرايي زير بنايي کشور تبديل
شود. جاده ها و پل هاي يک بار مصرف ، راه سا زي در بستر رودخانه ، راه سازي در
دل جنگل هاي بکر ، در دل تالاب ،
در
وسط درياچه ، در مناطق حفاظت شده، راه سازي بدون در نظر گرفتن ظرفيت تردد
، پايين بودن کيفيت فني راه ها و ... که شواهد مثال بسياري دارد که ما از تکرار
مورد به مورد آن در اينجا اجتناب مي کنيم ولي ذکر اين نکته حايز اهميت است که
چنين راه سازي ها ي نادرست تا کنون ضربات مهلکي بر پيکر جامعه زده است از ابعاد
گوناگون جاني ، مالي و زيست محيطي . و اما راهسازي در دل مهم ترين پارک ملي
کشور آنهم در جنگل هاي باستاني شمال مي رود که لكه سياه بزرگي به اين کارنامه
ناموفق اضافه کند آنهم با مجوز سازماني که عنوان حفاظت از محيط زيست را يدک مي
کشد !
کانون ديده
بانان زمين بار ها گفته است و باز هم تکرار مي کند که علت تمامي اين خود محوري ها
در حوزه راه سازي و ديگر حوزه هاي اجرايي عدم ارائه و اجراي برنامه آمايش
سرزمين است ! و همين مسئله مهم است که مسئولين اجرايي کشور را در تمامي دولت
هايي که روي کار آمده اند به بيماري نزديک بيني بويژه در زمينه حفاظت از منابع
ملي و محيط زيست دچار كند.
متاسفانه
استنباط ما از عدم ارائه برنامه آمايش سرزمين اين است که عمداً اين برنامه به
بهانه هاي مختلف به تاخير انداخته مي شود که تا دست مجريان براي اعمال سليقه ،
گريز ازپاسخگويي به مردم ، و ... باز گذاشته شود
.
درست همينجاست که مشکلات در
خصوص حفظ منابع ملي بوجود مي آيد . و همين جاست که دست دولت ها باز گذاشته مي
شود که هر آنچه از منابع طبيعي و به هر ميزان که بخواهند مي توانند به عنوان مواد
اوليه اعم از جنگل ، معدن ، تالاب ، آبخيز ، آب زيرزميني و غيره براي رونق
عملکرد دولتشان استفاده کنند و کوچکترين نگراني در استفاده از آن نداشته باشند و
پيامد هاي آتي آن را اعم از تخريب و يا نابودي منابع را به دولت آينده موکول
كنند و چه باک از آنكه اين نوع برخورد با منابع ملي چه سرنوشت تيره اي را براي
ملت رقم خواهد زد . ضمن آنکه متاسفانه به علت نگرش نادرست و سطحي در زمينه منابع
طبيعي و محيط زيست عموماٌ در گزارش عملکرد هاي طبقه بندي شده دولت ها به مردم و
مجلس محيط زيست چندان مورد توجه نبوده و در حاشيه از آن نام برده مي شود
.
مثلاً اگر دولت بگويد 100 کيلومتر اتوبان ساخته قطعاٌ بيشتر به چشم مي خورد
تا اينکه بگويد 100 هکتار پارک ملي و منطقه حفاظت شده را از تجاوز نجات داده و
از نظر کيفي آن را ارتقاء بخشيده است
افزون بر اين
معمولاً ديده شده اگر وزيري مورد استيضاح قرار مي گيرد معمولاٌ ارقام ريالي
بودجه ها و ديركردآن پروژه بيشتر مد نظر قرار گرفته است تا آنکه
بازخواست شود که
مثلاً براي ساخت جاده ميزان خسارت ريالي که از نابود کردن بستر يک رودخانه ،
آبخيز ، تالاب ، جنگل و يا منطقه حفاظت شده در خصوص اين راه سازي به ملت وارد
آمده چه اندازه بوده است؟
و اگر گزينه غلطي انتخاب شده و نتيجة آن منجر به
تلفات انساني و خسارت هاي مالي و برهم زدن تعادل طبيعي منطقه بود مورد توجه قرار
گرفته نمي شود !
با اين نگرش
کانون ديده بانان زمين در خصوص چهار بانده کردن جاده در بستر
رودخانه و تخريب پارک ملي گلستان وارد اين مقوله نمي شود که سازمان حفاظت محيط
زيست بيشتر مقصر است و يا وزارت راه ؟ و يا اين توافق ها به چه شکلي بوده است ؟
و يا اينکه اصولاً اين اقدام داراي ارزيابي زيست محيطي بوده است يا نه ( اشاره دکتر شهرياري در
فوق ) چرا که
صورت مسئله را به گونه اي ديگر مي بيند . به عنوان مثال
وقتي اصل
راه ساختن جاده در يک پارک ملي نادرست است ارزيابي زيست محيطي آن چه محلي از
اعراب دارد ؟
بهر حال ما
مسئله را مشابه آزاد راه تهران –شمال در تصميم گيري در خود دولت مي دانيم. کمي
دقت در صحبت هاي متناقض مسئولين سازمان که در فوق به آن اشاره شد بخوبي
اين ادعا را ثابت مي کند که سازمان حفاظت محيط زيست ناظري بيش نيست و ما به
اين اعتقاد رسيده ايم که
اصولاً اين سازمان يک سازمان تشريفاتي است ، هر تصميمي
که ساير وزارتخانه هاي دولت بگيرند از آن تبعيت مي کند و
تنها سخنگوي بخش
زيست محيطي دولت است و نه بيشتر . متاسفانه فقط و فقط بودجه زيادي از بيت المال
را صرف اين سخنگويي مي کند .
بنابر
اين ما از آقاي ريئس جمهور مي خواهيم که هر چه سريع تر مانع تعريض اين جاده و
برنامه هاي احداث سد در اين پارک ملي شوند.با تاکيد بر اين نکته که ايشان در
بدو تشکيل دولت خود اين اطمينان را به نمايندگان مردم دادند که تمامي بخش هاي
دولت زير نظر ايشان کار مي کنند و هر اقدام ناصوابي که از سوي وزارتخانه ها سر
بزند سريعاً خود ، آنها را کنار خواهند گذاشت و يا به آن رسيدگي خواهند کرد 0
بنا براين يک بار
ديگر تکرار مي کنيم که مشکل اساسي در تغيير نگرش از دراز مدت به کوتاه مدت است
. تعريض جاده گلستان در دل پارک ملي هم در همين راستا قرار مي گيرد شايد
در دولت فعلي با توجه به تناوب هاي بارندگي ( بين ده تا سي سال )
در سرزمين ما سيل هاي مشابه سال 80 - 81 –82- 83 تکرار نشود ولي در
دولت هاي بعدي حتماً اين اتفاق خواهد افتاد و از همين الان مي توانيم تصور کنيم
که دولت هاي بعدي مقصر غايب را هدف قرار خواهند داد و در اين ميان جان
مردم و منابع طبيعي قرباني اين نوع نزدک بيني ها شده است .
در ادامه تاکيد مي
کنيم ادامه کار
( حتي با شرط و شروط ) بازي خطرناک با
جان مردم و هدر دادن بيت المال و وارد کردن ضربه نهايي به با ارزش ترين پارک
ملي کشور و جهان است . بنا براين در چنين شرايطي مجلس شوراي اسلامي به
عنوان نماينده ملت بايد وارد عمل شود و ضمن جلوگيري سريع از
ادامه روند کار . براي گزينه هاي ديگر غير از اين راه نظير راه آشخانه که
مورد تاييد بسياري از کارشناسان نيز مي باشد بودجه هاي لازم را در نظر بگيرند
.
متاسفانه
با تبديل جنگل هاي بالادست اين منطقه در دو دهة گذشته به چوب و کاغذ و
تغيير كاربري جنگلهاي اين ناحيه به جاده سازي و برداشت چنين حجم عظيم
شن و ماسه از کف رودخانه وغفلت از عملكرد طبيعي جنگل به عنوان سدي با دوام در
برابر سيل، در پي احداث ديواره هاي حايل و سدهاي پرهزينه هستيم .با چنين
اقدامات غير اصولي و خطاي هاي زيست محيطي ، در آينده بايد شاهد پيامد
هايي چون تشديد سيل خيزي باشيم. سيل نه يک احتمال بلکه يک واقعيت تلخ
خواهد بود که با توجه به تناوب باران تنها شدت و مدت آن کم و زياد خواهد شد!!!!!!!
*****