|
ساخت وساز در مسير شيب تندآبراهه عامل اصلي تخريب در
سیل فشم
چه كسي مجوز ساخت ويلا ها را صادر
كرده بود ؟
گزارش خبري - تحقيقي:
کانون دیه بانان زمین
: نسرین دخت خطیبی- تصاویر گزارش از هنگامه هادیان -مرداد 1383
در روز هاي
22و 23 تيرماه (1383) تغيير محسوس دما و به دنبال آن بارندگي هاي متناوب بخشي از
شمال و غرب كشور را متاثر كرد.آبخيز هاي تهران نيز از نعمت اين بارندگي
برخوردار شدند ولي با نهايت تاثر و تاسف اين بارندگي ها به دليل بروز سيل
در بسياري از مناطق ، بجاي ايجاد خشنودي خسارت هاي فراواني وارد كرد.
گزارش حاضر ابتدا به موقعيت و شاخص هاي طبيعي محل حادثه مي پردازد. سپس
متن كامل گفتگو با مهندس باقر زاده كريمي كارشناس ارشدآبخيزي داري ارائه
مي شود. در انتها نظرات نهايي ديده بانان زمين در خصوص اين حادثه منعكس
شده است. بعلاوه 10 تصويراز محل حادثه موقعيت و شدت تخريب را نشان مي
دهد.
با توجه به اظهار نظر رييس ستاد حوادث غيرمترقبه مبني بر
اينكه علت حادثه، ساخت و ساز در حريم رودخانه بوده است، واينكه قريب به
اتفاق 90 درصد حريم رودخانه هاي طغياني در سطح استان تهران از سوي مردم
اشغال شده است و قدرت و حق مانور آب در حريم آبها در شرايط سيلابي از سوي
مردم گرفته شده است، سئوال اينجاست كه آيا واقعاً مردم و صاحبان اين
مكان ها مقصر هستند ؟
اگراشغال 90 درصد حريم رودخانه هاي
استان تهران صحت داشته باشد كه قطعا چنين است، اين 90 درصد چگونه اشغال
شده و مديريت هاي مربوطه نظير وزارت نيرو، سازان جنگل ها و مراتع و
آبخيزداري، سازمان حفاظت محيط زيست، بخشداري ها شهرداري ها و...در زمان
اين اشغال ها كجا بوده اند؟ متاسفانه بعد از هر حادثه طبيعي نظير
سيل،چنين اظهار نظرهايي به كرات شنيده و خوانده مي شود! و معمولاً ًتا
حادثه بعدي فراموش مي شود .
ديده بانان زمين
به عنوان يكNGO
زيست محيطي بخشي از فعاليت هاي خود را به مطالعه علل
تخريب شتابنده در حوزه هاي آبخيز تهران متمركز كرده است تا به سهم خود
بتواند در حفظ اين ارزش هاي يگانه كه از منابع مهم تامين كننده آب تهران
مي باشند، قدمي هر چند كوچك بردار ، بر اساس ابتدا حوزه كن و سولقان و
سپس حوزه لتيان را مورد مطالعه قرار داده و تاكنون بازديد هاي متعددي از
زير حوزه هاي اين دو حوزه بعمل آورده است كه بخشي از نتايج آن در نشريه
ديده بانان زمينن و سايت
www.earthwatchers.org
منتشر شده است . گزارش حاضر از سري گزارش هاي زير مجموعه حوزه لتيان مي
باشد .كه به علت حادثه اي بودن آن به شكل ويژه مطالعه شده است .
گزارش زير ابتدا
به موقعيت و شاخص هاي طبيعي محل حادثه مي پردازد. سپس متن كامل نظرات
مهندس مسعود باقر زاده كريمي كارشناس ارشدآبخيزي داري ارائه مي شود. در
انتها نظرات نهايي ديده بانان زمين در خصوص اين حادثه منعكس شده است.
بعلاوه 10 تصويراز محل حادثه موقعيت و شدت تخريب را نشان مي دهد.
موقعيت جغرافيايي و شاخص هاي طبيعي
منطقه حادثه ديده
محل حادثه حدود 10 كيلومتري جنوب غربي فشم . در بخش رودبار قصران –
شهرستان شميرانات قرار دارد .
موقعيت
طبيعي
:
قرار داشتن در زير حوزه امامه از زير حوزه هاي بخش غربي
حوزه لتيان .
قرار داشتن در شيب تند آبراهه ارتفاعات شمال غربي مشرف
به دره جاجرود (رودك ).
قرار داشتن در منطقه حفاظت شده ورجين ( قبل از انقلاب اين
منطقه ارز پاهاي بسيار
زياد حيات گياهي و جانوري جزو شكار گاه سلطنتي
بوده است )
.
شاخص هاي طبيعي :
اقليم نيمه خشك با باران سالنانه 530 ميليمتر و
بالابودن شدت باراندگي هاي 24 ساعته
.
شيب دامنه ها بيش از 50 درصد
.
خاك كم عمق
.
پوشش گياهي ارتفاعات بالادستي عموماًتخريب شده و بقاياي
بسيار ناچيزي از درختان ارس قديمي وجود دارد
.
تركيب سنگ شناسي : مارن هاي گچ دار و شيل ( واحد هاي
ائوسن تشكيلات كرج) – گفتني است بستر جغرافيايي ذكر از جنس سنگ هاي فوق
،در مقابل فرسايش بويژه فرسايش هاي آبي بسيار حساس و شكننده مي باشند .

سیل فشم- مسير
سيل و توده گلي حمل شده به سمت ويلا ها .
در اين تصوير مسير
آبراهه بخوبي قابل مشاهده است ( ديد از محوطة ويلا ها به سمت بالا
، ارتفاعات شمال غربي دره جاجرود

سیل فشم- ويلا هاي تخريب شده در دامنه هاي پاييني حوزه امامه . در
چشم انداز روبرو ارتفاعات دار آباد ديده شده است
بقاياي
نرده هاي آبي در سمت راست تصوير و بقاياي ساختمان بجا ماده در
سمت چپ تصوير ( ويلاي فوقاني) ببخوبي وسعت تصرف و
بسته شدن مسير آبراهه طبيعي در اراضي حفاظت شده بوسيله يك مالك خصوصي
را نشان مي دهد
شرايط قرار
گرفتن ويلا ها نسبت به يكديگر :
ويلاي اولي ( فوقاني ) : دو طبقه ، داراي محوطة وسيع با استخر. شايان
ذكر است آب استخر از طريق آب چشمه كه به داخل ويلا منتقل شده بود تهيه
مي شده است . مساحت ويلا حدود 2000متر مربع .
يك ديوار حايل در سرتاسرعرض
شمالي ساختمان براي جدا سازي كامل ويلا از ارتفاعات دامنه ساخته
شده بود . اين ديوار هنگام وقوع سيل به عنوان سد عمل كرده و به علت عدم
مقاومت شكسته شده و سرعت تخريب را بالا برده است .

سیل فشم- حركت تخريبي سيل و توده گلي در مسير آبراهه
بقاياي نرده
هاي آبي در سمت راست تصوير و بقاياي ساختمان بجا ماده در سمت چپ تصوير
( ويلاي فوقاني) ببخوبي وسعت تصرف و بسته شدن مسير آبراهه طبيعي در
اراضي حفاظت شده بوسيله يك مالك خصوصي را نشان مي دهد

سیل فشم-
آوار گل و خاك بر روري ويلاي اولي
(فوقاني)

سیل فشم-
ويلاي تخريب شده فوقاني و بخشي كه بعد از 12 روز براي
يافتن جسد يك نفر كه هنوز مدفون مي باشد خاك برداي شده است.
مقاومت و استواري
درختان ( گردو ) در مقابل حجم عظيم گلي قابل توجه است !!
ويلاي دوم ( مياني ) درست بعد از ويلاي فوقاني ساخته شده
است . كه به علت حجم بالاي گل حمل شده كه كاملاً در گل و لاي فرو رفته
و بعد از 12 روز هنوز آثاري از وجود آن نمايان نشده است .

سیل
فشم- ويلاي مياني كه كاملاً در زير خاك مدفون شده
ويلاي سوم ( پاييني ) در پايين دست مسير آبراهه و درست در حريم رودخانه
( جاجرود – يا رودبارك ) قرار داشته كه آسيب فراوان ديده و بخشي
از ساختمان آن در گل مدفون مي شود .

سیل
فشم- ويلاي پايين دستي در كنار رودخانه

سیل
فشم-
ت ويلاي پاين دستي در كنار بستر رودخانه

سیل فشم-تصویری
از وضعيت تخريب و فرورفتگي ويلاي سومي (پايين دستي) در گل
و لاي سيل !!
آثار توده گلي تا
نزديكي مرز بالايي پنجره ها مشاهده مي شود

سیل
فشم-رستوران جنب ويلا هاي تخريب شده – درست در بستر رودخانه و به انتظار سيلي
ديگر
( گل آلودگي
رودخانه بعد از گذشت 12 روز از وقوع بارندگي دو روزه در حوزه نشانگر
شذت بسيار زياد فرسايش و تخريب خاك در حوزه لتيان است )
نقطه
نظرات آقاي مهندس باقر زاد ه كريمي كارشناس ارشد آبخيز داري
در رابطه با علت اين حادثه(
تاريخ گفتگو21/5/83)
ديد ه بانان
زمين نظر كارشناسي آقاي مهندس كريمي كارشناس ارشد آبخيز داري را در خصوص
علت اين حاثه جويا شد . ايشان در پاسخ ، نظرات خود را تحت محور هاي زير
مطرح كردند :
I.
وقوع سيلاب در آبراهه هايي با مشخصات آبراهه فوق الذكر ( شيب
طولي زياد و اقليم نيمه خشك ) امري غير طبيعي نيست و چنانكه از شواهد بر
مي آيد سيلاب مذكور حجم زيادي رسوب با خود حمل مي كرده است كه همين امر
قدرت تخريبي آن را طبق قانون ارشميدس چند برابر كرده است . عليرغم اينكه
منطقه مذكور جزو منطقه حفاظت شده ورجين مي باشد ولي بنظر مي رسد حضور
دامداران بدون رعايت ضوابط و مقررات جاري باعث تخريب پوشش گياهي حافظ خاك
گرديده و خاك عريان را در معرض تخريب سيل قرار داده است. البته با توجه
به اينكه علائم گسترش جنگل هاي ارس در گذشته وجود دارد و تعدادي از آنها
نيز كماكان در ارتفاعات بالاتر مشاهده شوند، بنظر مي رسد تخريب اين جنگل
ها نيز در افزايش قدرت تخريبي سيل مذكور بي تاثير نبوده است.
II. ساخت و ساز در حريم رودخانه عامل اصلي تخريب سه باب ويلا در سيل
مذكور بوده است بطوريكه هر سه مورد تقريباً درست در وسط آبراهه بنا شده
اند حتي يكي از ويلا ها چشمه داخل دره را نيز بداخل حيات و استخر خود
هدايت نموده واز آن بهره برداري شخصي مي نموده است .
شايد در وهله
اول مقصر اصلي سازنده بنا بنظر برسد ولي بايد عنايت داشت كه بر اساس
قوانين و مقررات حاكم بر منابع طبيعي كشور و مناطق حفاظت شده مسئوليت دست
اندركاران دراطلاع رساني و آگاه سازي مردم واجراي قانون را نيز نبايد
ناديده گرفت .
III.
در كشور ما مسئله مالكيت اراضي و مسئوليت مالكان در قبال مايملك
خود داراي ابهامات قانوني عرفي است. بطوريكه مالكان اراضي تقريباً
محدوديتي براي تغيير كاربري اراضي تحت تصرف خود بجز در موارد خاصي
ندارند، در حاليكه در كشور هايي كه حتي اراضي جنگلي آن نيز در دست بخش
خصوصي است، چنان قوانين و مقررات محكمي در مديريت اراضي و جود دارد كه
هيچ كس قادر نيست كاربري اراضي تحت تصرف خود را به صورت غير منطقي تغييير
دهد .
در انتها
پيشنهادات كارشناسي ذيل رادر جهت رفع مشكل فوق ارائه مي نمایيم
:
1-
رفع تعارض از اراضي ملي و مناطق حفاظت شده نظير جلوگيري از چراي
دام غير مجاز، جلوگيري از قطع درختان جنگلي، جلوگيري از تصرف غير قانوني
اراضي ملي و مناطق حفاظت شده.
2- خارج
ساختن ساخت و ساز ها و ابنيه از حريم رودخانه ها با توجه به ضوابط مديريت
امور آب كشور.
3-
وضع قوانين ممانعت كننده از تغيير كاربري غير علمي اراضي مستثنيات
در داخل اراضي ملي و حاشيه رودخانه ها به عبارت ساده تر يك كشاورز به صرف
اينكه زمين كشاورزي تحت اختيار اوست نمي تواند آن را به ويلا تبديل كند،
چرا كه توان سرزمين و مصالح ملي اين اجازه را به او نمي دهد. نتايج
اجراي قانون بايد به اين اهداف دست پيداكند.
4- در
واقع توسل به قانون بايد در جهت منافع ملي و منطبق با توسعه پايدار باشد
نه منافع فردي و تخريب سرزمين، آن چيزي كه در حال حاضر در بسياري از
جاها ديده مي شود.
*****
نتيجه:
ظاهراً ساخت و
ساز در شيب تند آبراهه حساس به فرسايش و حريم رودخانه علت اصلي حادثه
در منطقه بوده است ولي آيا براي يافتن علل واقعي ، پاسخ به سئوالات زير
ضروري نيست؟
يك
– اجازه ساخت اين سه ويلا به وسيله چه دستگاهي صادر شده است ؟
دو
– آيا سازمان حفاظت محيط زيست در هنگام ساخت و ساز آن را ناديده گرفته
است و اگر چنين نبوده چه موانعي بر سر راه سازمان در مقابله
با آن بوده است؟
سه
- متولي چشمه هاي طبيعي اين منطقه كيست؟ چگونه هر مالكي حق دارد
بخشي از رودخانه ، چشمه و ... در داخل محوطة ساختمان خود بياندازد،
نظير دوران قاجار و پهلوي كه مالكان بزرگ مظهر قنات و يا چشمه ها را در
داخل باغ خود مي انداختند و پسآب آلوده آنها را به خورد مردم مي دادند؟
چهار
– مديريت آب حوزه چگونه اجازه داده است كه در حريم رودخانه
ويلا ساخته شود و فاضلاب آن مستقيم به يك رودخانه اصلي وارد شود ؟
پنج
- مديريت آبخيز داري حوزه بجاي تثبيت فرسايش و كنترل رسوب چگونه در
هنگام ساخت اين ويلا ها كه خوشبختانه در مسير جاده اصلي بوده و به راحتي
مي توانسته ديده شود اجازه داده است چنين نوع ساخت و ساز و ديوار غير
اصولي عمود بر شيب آبراهه ايجاد شود ؟
شش
– متوليان حفاظت از اراضي ملي كه در واقع ميراث نسل هاي آينده نيز
هست ،چگونه اجازه داده اند بخشي از يك زير حوزه مهم ( حوزه امامه )كه حتي
در پاره اي از مطالعات ، پيشنهاد تبديل آن به يك موزه طبيعي
عنوان شده ، تصرف شود ؟
ديده بانان زمين
ضمن ابراز تاسف براي بازماندگان اين حادثه تلخ ، مصرانه به دنبال يافتن
پاسخ سئوالات فوق است و معتقد است فاجعه بزرگي در حوزه هاي آبخيز تهران
در شرف تكوين مي باشد كه حادثه اخير تنها نمونه كوچكي از آن است !!
صفحه اصلی
|